فاطیما باستانی

Fatimah bastani

فاطیما باستانی

Fatimah bastani

کنسرت هادی آرمین

کنسرت هادی آرمین... 

یک روز دیگه هفته گرد کنسرت هادی آرمینه!!! 

نمی دونم قسمت شد برید ببینیدو با گوش جان بشنوید یا نه؟ 

20VIPهزار تومن،زیر سقف 14 هزار تومن و توی بالکن 8 هزار تومن. 

یک چهار شنبه شب خنک زمستونی با نم نم بارون با صدای شعرهای ترانه های آشنا  که هدیه خرید بلیط اینترنتی کنسرته تو رو تا جلو تالار آوینی می کشونه.اما برعکس همیشه که استرس دیر رسیدن و جا نشدن و کجا بشینیم و داریم آروم و با خیالی خاش،صندلیت رزرو و جات گرم و نرم.ورودی تالار خلوت انکار هیچ کنسرتی ذر حال اجرا نیست و هیچ پایی از بس از این اداره به اون اداره برای مجوز  ندویده و تاول نزده! 

با لبخند اولین خوش آمد گویی و اولین سرشماری تا کنار راه پله های تالار و بعد راهنمایی راهروهای ورودی .خب هر بلیطی یک در ورودی خاص داره و یک مسئول خاص تر،بعد جلو در ورودی اصلی یک خوش آمد گویی کامل تر و دادن دفترچه تبلیغاتی که اسامی گروه و اسپانسرها رو نشون میده تموم حرمت از دست داده کنسرت های قبلی رو بهت بر میگردونه که چقدر فشار خوردی و دستو پا و آرنج و بوی عرق و...بگذریم. 

تالار آروم و ساکت با نظم خاص همراه با احترام تو رو تا صندلیت هدایت میکنه و نوید یک شب خوب رو میده.سن تالار آوینی با پرده های قرمز رنگ و ساز و برگش منتظر ورود خواننده  و گروهش که اگه گروهی نباشه کنسرتی برگزار نمیشه و اگه خواننده ای نباشه گروهی تشکیل!!! 

اجرا کنسرت با نیم ساعت تاخیر و صدای گرم و خوش آمد گویی آقای آرمین با شعر پسینی شروع میشه.صدای آشنا و کلمات تو رو تا ته  کوچه های گرم شهرت و لبخند بی بی میبره و چقدر دلتنگت میکنه. 

صدای دست و تشویق و اجرا بعدی تو عاشق و عاشق تر میکنه نمیدونم عیب از خواننده است یا ترانه سراست که تموم عشق های زمینی و آسمونی رو توی کلمات جا داده و اون هارو هی یادت میاره و تو سعی می کنی فراموش کنی  و اون بازم ...هی یادم اریت نمره کفش و عینکم...  

آهنگ و صدا انقدر برام آشنا وصمیمیه و برعکس همیشه چشم هام بسته  و گوش هام بازه .این بار با چشم هام میشنوم و با گوش هام می بینم. 

اجرای تک نوازی عود و صدای زیبای ساکسیفون وحضور آقای اسمنی به عنوان خواننده مهمان همه رو به وجد میاره و صدای دست زدن برای شادی روح عزیز از دست رفته باعث لبخند همه میشه و چه خوبه که عزیزمون با یک لبخند یاد کنیم نه با قطره ای اشک. 

شب آروم و خوبت با شب بخیری ساده به پایان میرسه و خرید کتاب شعر های هم زبونت (عزیز قد بلندم )خاطره این شب رو کامل.

نظرات 3 + ارسال نظر
محمد ذاکری نژاد چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:41 ق.ظ http://www.zakerinezhad.Tk

توصیفات باحالین لذت خاصی داشت خوندن و درک کردن لحظه لحظه این کارا و شرایط . . .

محمد جواد رسولی چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:48 ب.ظ http://www.sharji1.com

ممنونم خانم باستانی
امیدوارم این حس خوب برای دیگران هم ایجاد شده باشه

مطمئن باشید
هر آنچه از دل براید بر دل نشیند.

محمدرضا اقدسی دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:27 ب.ظ http://morook.blogsky.com

زیبا بود خانم باستانی
بازم ممنون

ممنون از شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد